فهرست
مقدمه .................................................................................................................... 1
مبحث اول .............................................................................................................. 3
مبحث دوم ............................................................................................................ 31
مبحث سوم ........................................................................................................... 31
مبحث چهارم ......................................................................................................... 13
مبحث پنجم ........................................................................................................... 11
مبحث ششم .......................................................................................................... 12
مبحث ششم .......................................................................................................... 13
مبحث هفتم ........................................................................................................... 11
مبحث هشتم .......................................................................................................... 11
مبحث نهم ............................................................................................................. 12
مبحث دهم ............................................................................................................ 11
خشونت ............................................................................................................... 44
خشونت در اجتماع .................................................................................................. 42
خشونت در خانواده .................................................................................................. 41
خشونت در محيط کار ............................................................................................... 44
نتيجه: .................................................................................................................. 43
www.Prozhe.com
www.Prozhe.com
3
مقدمه:
قانون به معناي يک ضابطه ي کلي حاکم بر يک اجتماع است، خواه اين اجتماع انساني باشد و چه غير آن. قانون به
واسطه نظم باطني که از آن انتظار مي رود قادر است به اعضا و جوارح يک اجتماع تسلط بيابد و آن را در جهت
خاص خود به پيش ببرد. اينکه گفته مي شود " انتظار مي رود" به دليل آنست که ممکن است احيانا يک قانون،
مطلقا نظمي در پي نداشته و تا زماني که جنبه ي حقوقي به خود نگرفته باشد صرفاً مدلول يک سري قراردادهاي
اعتباري انساني باشد. لذا نميتوان اين انتظار را داشت که قوانين و نظامات اجتماعي که بصورت قراردادي ايجاد شده
اند هميشه و همه جا نظم نسبتاً واقع گرايانه و قايل قبولي را در پي داشته باشند. با اين مقدمات يک سوال کلي
وجود خواهد داشت و آن اينکه:
چرا علاوه بر وجود قوانين و مقررات حاکم بر جوامع، شاهد بي نظمي هستيم؟
بي نظمي، حاصل عدم تعادل در يک مجموعه است. همانطور که در مکتب اخلاقي اسلام نيز به آن اشاره شده است
مادامي که اعضا و يا ارزشهاي يک مجموعه و جامعه بصورت منظم و يکپارچه ارتقاء بيابند، کمتر شاهد فساد،
تباهي و بي نظمي خواهيم بود. لذا بي نظمي در پي خود موجب بروز انواع نقص ها، ناهنجاري ها و ديگر مسائل
سوء مي گردد. در جوامع انساني، خشونت هميشه به عنوان يکي از نشانه هاي بارز بشمار رفته و مي رود. جامعه از
آن جهت که ماهيتاً از اجزاي انساني تشکيل شده و شيئي اعتباري محسوب مي شود مثلاً اگر از هزار نفر سرباز –
يک فوج تشکيل داده شود هر يک از سربازها يک جزء از اين فوج به شمار مي رود و خود فوج عبارت است از
مجموع نفرات. نسبت هر فرد به مجموع نسبت جزء به کل است. ما هم هر يک از افراد را ادراك مي کنيم و درباره
ناميده ايم و درباره ي آن نيز حکمهاي » فوج « ي آنها حکمهاي مختلفي مي نماييم و هم مجموع آنها را که
مخصوصي مي نمائيم 3 مسلما خصوصيات و ابعاد آن جامعه نيز سبک و سياق انساني به خود مي گيرد، بنابراين -
وقتي مي گوييم در يک جامعه انساني اخلاق حکم فرماست بدليل آنست که انسان داراي جنبه ي اخلاقي است و
وقتي مي گوييم خشونت در جامعه شايع است به دليل انساني بودن اين خصيصه مي باشد. بنابراين خواه نا خواه چه
1 اصول فلسفه و رئاليسم / علامه طباطبائي / جلد اول
www.Prozhe.com
www.Prozhe.com
4
در طول تاريخ و چه در عصر حاضر شاهد بسياري از ناملايمات و خشونت هاي برخواسته از بطن جامعه هستيم. و
ممکن است اين سوال را در ذهن بپرورانيم که چرا با وجود قانون و حاکميت آن، همچنان بايد شاهد خشونت هاي
مفرط و پي در پي باشيم. در اين مسئله دو ايراد مطرح مي شود. يک اينکه اصلاً خود قانون داراي ضعف و نقص
است و همين ايراد موجب خواهد شد مجرمان و به طور اعم اعضاي اجتماع حيران و سرگردان مستعد ارتکاب به
ناهنجاري و احياناً خشونت هاي اجتماعي شوند. و دوم اينکه با وجود قانون و مقررات مستحکم و انساني، اين
مجريان قانون و اعضاي جامعه هستند که به هر دليلي تن به قبول و رعايت اين مقررات نداده و نهايتاً جامعه را
بسوي بي نظمي سوق مي دهند.
همان طور که در ابتدا اشاره شد فلسفه وجود قانون در جامعه مهار ناهنجاري ها و همچنين بقاي مطلق روابط
صحيح و منظمِ منطبق بر حقوق اعضا مي باشد. اصولاً
:: برچسبها:
نقدی ,
بر ,
مقاله ,
با ,
عنوان ,
حقوق ,
مدني ,
و ,
خشونت ,
عليه ,
زن ,
در ,
:: بازدید از این مطلب : 125
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0